موضوع این قسمت اقتصاد تعاونیهای دموکراتیک کارگری و
Worker Co-ops
به عنوان یک سیستم اقتصادیست.
بحثهای جانبی: ادامه از قسمت دوم، اثر سرمایهداری در علم اقتصاد و سوال و جواب درباره اثر ریسکِ سرمایهگذاری در زندگی کارفرماها و کارگران.
:منابع
Economic Update August 11th ۲۰۱۶
The Article: What Do We Really Know About Worker Co-operatives
اگر میتوانید در مورد تفاوت Worker co-operatives با stakeholder capitalism صحبت و منابعی را در این باره معرفی کنید. پشیاپیش ممنون.
در کوآپ همه کارکنان در تصمیمات مهمه محیط کار حق تصمیم گیری دارند، در نحوه تولید، مکان تولید، چه تولید بشود و اینکه با سود حاصل چه شود. اما در سرمایه داری سهامی خب فقط سهامدارها تصمیم گیرنده اند.
کتاب دموکراسی در محیط کار از پروفسور ریچارد وولف به این موضوع می پردازه
این نوع تعاونی ها در حال حاضر وجود دارند اما کارایی بالا و بازدهی خوبی ندارند. فساد همچنان در آنها وجود دارد و مورد استقبال توسط کارگران نبودند. راه حل عملی در این خصوص اگر وجود دارد چیست؟
تعاونی وجود داره، اما مثلا مالکیت یه چیزی به صورت تعاونیه، یا تعاونی فروش وجود داره، یا تعاونی مصرف و خرید وجود داره. تعاونی دموکراتیک کارگری، ینی محیط کاری که دستوراتش از بالا دیکته نشه و خود کارگران و کارمندان همه تصمیمات محل کار رو بگیرند خیلی خیلی کم وجود داره. عامل اصلی فساد هم نبودن قدرت تصمیمگیری در دست کارکنندههای داخل بنگاهست. با دموکراتیک کردن این فساد هم به شدت کم میشه.
با سلام
پادکست تعاونی های دموکراتیک کارگری را گوش کردم . پاسخ تان به سوال در مورد تحلیل ریسک بازده پیش از آن که علمی باشد عوام پسند بود. یک گارگر یا کارمند به محض اینکه شرکتی دچار برشکستگی شود می تواند با تخصصی که دارد در شرکت دیگری مشغول به کار شود ، در حالی که کارفرما بایستی با طبعات مالی بسیار بزرگ ناشی از برشکستگی بایستی سال های سال دست و پنجه نرم کند .
در ضمن متأسفانه در اکثر پادکست هایتان فقط و فقط حمله به سیاست های اقتصادی امریکا را نشانه رفته اید ، بدون اینکه بدانید تمام دنیای اینترنت که شما و ما همه از آن برای ارتباط پیشرفته مان استفاده می کنم خلق شده توسط همین سیاست های اقتصادی امریکا است ، همین paypal و patreon در کشورهای کمونسیتی خلق نشده اند.
نمی دانم با چه استدلالی متوقع هستید که یک کارمند مثلا فیس بوک بایستی اندازه مارک زاکربرگ نابغه درآمد برابر داشته باشد ؟ این برابری یا نزدیکی درآمد به هیچ وجه نه منطقی است نه ممکن .
خیلی خوشحال و امیدوار خواهم شد به دمکراسی در کار چنانچه کشوری یا دولتی را مثال بزنید که الان با پیروی از اصول مارکس در دنیا یکه تاز و پیشرو شده باشد ؟
به عنوان کسی سال ها در کشور کمونسیتی زندگی کرده باید بگویم هیچ نمونه موفقی از این طرز فکر وجود خارجی ندارد .
اگر اشتباه می کنم مرا با مثالهایی واقعی از کشور ها و شرکت های کمونیستی موفق راهنمایی بفرمایید.
بنده دقیقا دارم از منابع علمی استفاده میکنم و هیچ حرفی در پادکست بدون منبع و معنای درست مطرح نمیشه. یک کارگر به بازار کار وابسته است و دقیقا به محض بیکاری نمیتونه کار دیگه پیدا کنه. مثل اینکه شما در یه دنیای دیگه زندگی میکنید. در بهترین کشورهای دنیا که نرخ بیکاری کمی دارند هم یک کارگر به طور متوسط بعد از بیکاری باید حدود ۹ ماه دنبال کار بعدی بگرده. کارفرما طبعات مالیش رو در دنیای امروز به گردن جامعه میاندازه با بیمه و حمایت مالی دولت ها و بانکها و غیره و معمولا کارفرمایی که اینطور ورشکستسه بشه کمه. شما بیزینسهای کوچک و چند نفره رو از ذهنتون خارج کنید که موضوع بحث ما نیستند اونجا صاحب کار خودش هم کارگره هم کارفرما چون داره در بنگاه کار میکنه. در مورد پیشرفت و نبوغ و غیره در پادکست کم حرف نزدنم. اما فقط این نکته رو متوجه باشید که مارک زاکربرگ هرچه قدر هم خلاق بوده باشه به تنهایی هیچ وقت نمی توانست درآمد میلیاردی داشته باشه و به نیروی کار بقیه وابسته است. حتی اگر کسی هم اینقدر نبوغ داشته و فلان آیا به خاطر یک ایده اولیه باید میلیونها برابر بیشتر از شما که به گسترش ایده کمک کردید درآمد داشته باشه؟
چرا برعلیه منافع خودتون فلسفهبافی میکنید؟
کشورهای شمال اروپا آلمان و هر جای دیگری که حداقل حقوقی برای کارگر متصور باشه،از ایده مارکس درس گرفته. اگر شما امروز ۸ ساعت کار میکنید و برده کافرما نیستید، حقوق بیکاری یا حق بازنشستگی دارید، بیمه درمانی دارید،همه به لطف اون شناخت و ترویج و تدریس ایدههای مارکس به وجود اومده. وگرنه قبلش کارگر با برده هیچ فرقی نداشته.
موفق باشید.